مترجم: عادل نجفی | شهرآرانیوز؛ در طول تاریخ، زنان اغلب به حاشیه رانده شده اند و با محرومیت از حقوق مختلف به نقشهای سنتی مانند خانه داری و مراقبت از نسل محدود شده اند. آنها با محدودیتهایی در زمینه تحصیل، اشتغال و مشارکت سیاسی روبه رو بوده اند. با این حال، به ویژه در دنیای مدرن، پیشرفتهایی حاصل شده است. اکنون زنان دسترسی بیشتری به آموزش، فرصتهای شغلی و نمایندگی سیاسی دارند.
چالشهایی مانند شکاف دستمزد، تبعیض و خشونت مبتنی بر جنسیت همچنان ادامه دارد، اما قوانین و هنجارهای اجتماعی برای ترویج برابری زنان و مردان تکامل یافته اند. بااین همه، زنان هرچه بیشتر در نقشهای جدید وارد شده اند و از فضاهای سنتی در جوامع مختلف فاصله گرفته اند و همچنان نقش ذاتی پرورش دهندگی و مراقبت کنندگی خود را حفظ کرده اند. حتی شاید بتوان گفت در دنیای مدرن با وجودی که برای توانمندی و شکوفایی بیشتر تلاش کرده اند، با از خود گذشتگی بیشتر در وظایف سنتی خود فشارهای معنوی و جسمی بیشتری را نیز تحمل کرده اند.
در کشاکش جامعه پویای مدرن، نقش زنان به عنوان پرورش دهنده و تأمین کننده در حال تکامل است. با این حال چالشهای مداوم، به ویژه در حفاظت از حقوق و اولویتهای شخصی زنان، مانند رفاه و سلامتی، همچنان ادامه دارد. بررسی تجربیات تاریخی و ظریف زنان خانه دار و مادران شاغل میتواند تصویر بهتری از روند دگرگونی این مسائل در ساختارهای مختلف خانواده و زمینههای متفاوت فرهنگی ارائه دهد.
برای بسیاری از زنان، چه خانه دار و چه شاغل، نیازهای زندگی روزمره اغلب بر رفاه و سلامتی آنها سایه میافکند. زنان خانه دار که به طور سنتی وظیفه مدیریت کارهای خانه و مراقبت از کودکان را بر عهده دارند، ممکن است متوجه شوند که وقت شخصی خود را قربانی میکنند و نیازهای خود را برای اولویت دادن به نیازهای خانواده نادیده میگیرند. چرخه بی امان مسئولیتهای خانگی میتواند باعث شود آنها احساس غرق شدن و فرسودگی کنند و زمان یا انرژی کمی برای تمرکز بر سلامت و مراقبت از خود صرف کنند.
از سوی دیگر، مادران شاغل با چالش اضافی ایجاد تعادل بین مسئولیتهای حرفهای و نقشهای خود به عنوان مراقب روبه رو هستند. آنها با هنرمندی و به تعبیری با شعبده بازی تعهدات کاری، مراقبت از کودکان و وظایف خانه را به نحوی مدیریت میکنند. اما بدون تردید این روند میتواند منجر به احساس خستگی و فرسودگی شود و فضای کمی را برای اولویت دادن به رفاه آنها باقی بگذارد. در تلاش برای موفقیت در هر دو محل کار و خانه، مادران شاغل اغلب خود را رنجور میبینند و خواب، ورزش و اوقات فراغت خود را قربانی میکنند.
تجربه نادیده گرفتن حقوق و اولویتهای شخصی میتواند به طور چشمگیری بین خانوادههایی که در آنها مادر به عنوان تک والد تلاش میکند و زوجهای متأهل متفاوت باشد. مادران مجرد، بدون حمایت شریک زندگی، اغلب تنها مسئولیت تأمین معاش فرزندان و اداره خانواده را بر عهده دارند. فقدان شریکی برای تقسیم بار میتواند فشار بر مادران مجرد را تشدید کند و اولویت دادن به رفاه خود در برابر خواستهها و حمایت از خانواده را به تنهایی برای آنها چالش برانگیزتر کند.
در مقابل، زوجهای متأهل ممکن است از لحاظ نظری از مزیت تقسیم مسئولیتها و حمایت از یکدیگر در ایجاد تعادل بین زندگی کاری و خانوادگی برخوردار باشند. با این حال، انتظارهای اجتماعی و هنجارهای جنسیتی گاهی میتوانند نقشهای سنتی را تقویت کنند و بخش عمدهای از وظایف خانگی را بدون توجه به وضعیت شغلی شان بر عهده زنان بگذارند. این امر میتواند منجر به این شود که مادران متأهل با چالشهایی مشابه با مادران مجرد از نظر اولویت دادن به رفاه خود روبه رو شوند، زیرا آنها برای برآورده کردن انتظاراتی که هم به عنوان همسر و هم به عنوان مادر از آنها میرود، تلاش میکنند.
وقتی زنان را در زمینههای فرهنگی مختلف در نظر میگیریم، آشکار میشود که هنجارها و انتظارهای اجتماعی نقش مهمی در شکل دهی تجربیات آنها ایفا میکند. در فرهنگهای اروپایی، با سیاستهایی با هدف حمایت از زنان در نیروی کار و ارتقای تعادل بین کار و زندگی، تغییر تدریجی به سمت برابری زنان و مردان صورت گرفته است. با این حال، کلیشههای جنسیتی ریشه دار و هنجارهای فرهنگی همچنان میتواند بر انتخابهای زنان تأثیر بگذارد و توانایی آنها را برای اولویت دادن به رفاه خود محدود کند.
در فرهنگهای آسیای شرقی، ارزشهای کنفوسیوس که بر فرزندسالاری و هماهنگی خانوادگی تأکید میکنند، اغلب بر نقش زنان به عنوان مراقب و خانه دار تأکید میکنند. در نتیجه، بسیاری از زنان در جوامع آسیای شرقی ممکن است احساس کنند تحت فشار قرار میگیرند تا نیازهای خانواده خود را بالاتر از نیازهای خود قرار دهند، این به تمایل به نادیده گرفتن حقوق و رفاه شخصی خود آنها منجر میشود.
در فرهنگ غرب آسیا، نقشهای جنسیتی سنتی و ساختارهای مردسالارانه میتوانند تأثیر قابل توجهی بر زندگی زنان بگذارند و نقش آنها را به عنوان همسر، مادر و مراقب شکل دهند. در حالی که در کشورها و مناطق مختلف تفاوتهایی وجود دارد، زنان در بسیاری از جوامع خاورمیانه ممکن است با موانع فرهنگی برای دفاع از حقوق و اولویتهای خود، به ویژه درباره سلامت و رفاه خود، روبه رو شوند.
زنانی که بخش اعظم کارهای خانه را به دوش میکشند، اغلب با عوارض روحی و جسمی بسیاری روبه رو میشوند، با این حال ممکن است نقش خود را به عنوان مادر یا همسر بر کیفیت زندگی خود ترجیح دهند. از نظر فیزیکی، ماهیت تکراری کارهایی مانند پخت وپز، نظافت و مراقبت از کودک میتواند منجر به مشکلات اسکلتی عضلانی، دردهای مزمن و خستگی شود. مراعات نکردن رفتارهای ارگونومیک این مسائل را تشدید میکند و خطر آسیب دیدگی و امراض بلندمدت سلامتی را افزایش میدهد.
از نظر روان شناختی، خواستههای ثابت مدیریت یک خانواده میتواند به تنش و اضطراب بیش از حد کمک کند. چرخه بی امان مسئولیتها زمان کمی برای مراقبت از خود یا رضایت شخصی باقی میگذارد که منجر به خستگی عاطفی و فرسودگی روحی میشود. زنان ممکن است انتظارهای جامعه از کمال را در نقش خانه دار را تا حدی درونی کنند که وقتی از انجام برخی امور به هر دلیلی کوتاهی میکنند دچار احساس گناه یا شرم شوند.
علاوه بر این، نداشتن شناخت یا قدردانی نکردن از تلاشهای آنها نه تنها میتواند عزت نفس و احساس ارزشمندی را در آنها از بین ببرد بلکه احساس نامرئی بودن یا کم ارزش گذاری را تقویت کند. با این همه چالش، بسیاری از زنان همچنان نقشهای خود را به عنوان مراقب در اولویت قرار میدهند و احساس وظیفه در قبال خانواده خود را حفظ میکنند که اغلب به بهای نابودی رفاه جسمی و روانی خودشان تمام میشود.
پرداختن به این مسائل مستلزم شناخت اهمیت استقلال و مراقبت از خود زنان و همچنین توزیع مجدد مسئولیتهای خانگی برای ترویج تقسیم کار عادلانهتر در خانواده هاست. تلاش زنان برای اولویت دادن به حقوق و اولویتهای شخصی خود مانند رفاه و سلامت، موضوعی پیچیده و چندوجهی است که متأثر از عواملی مانند ساختار خانواده و بافت فرهنگی است.
زنان در سراسر جهان چه به عنوان خانه دار و چه مادر شاغل، والدین مجرد یا زوجه متاهل، همچنان با چالش ایجاد توازن بین نقشها و مسئولیتها و هم زمان حفظ رفاه خود دست وپنجه نرم میکنند. تلاشها برای پرداختن به این چالشها باید تجربیات و زمینههای فرهنگی متنوعی که زنان در آن زندگی میکنند را در نظر بگیرد و برای برابری جنسیتی و توانمندسازی بیشتر برای همه تلاش کند.